خرید سریال افسانه خورشید و ماه
شماره مجوز : 155/94/157410
ماه در آغوش خورشید که همچنین با نام افسانه خورشید و ماه شناخته میشود مجموعه تلویزیونی محصول سال 2012 کره جنوبی است. با بازی کیم سو هیون , هان گا این، جونگ ایل وو و کیم مین سئو در 30 قسمت از چهارم ژانویه تا 15 مارس 2012 روزهای چهارشنبه و پنجشنبهها از شبکهام بی سی کره پخش شده است. این مجموعه برنده جایزه بهترین درام و بهترین بازیگر نقش اول مرد (کیم سو هیون) در ردههای تلویزیونی در چهل وهشتمین جایزه هنری پاکسانگ شد، و جوایز متعدد در سال 2012 از جمله در جوایز مجموعههای تلویزیونی ام بی سی، برنده بهترین درام سال شد و در ایران از 25 بهمن 1393 ازشبکه 3سیما روی آنتن رفت و24اسفند ماه1393آخرین قسمت بود.
خلاصه داستان :
این سریال کرهای داستان یک پادشاه و خانوادهاش را دربرمیگیرد که برای حفظ امپراتوری تلاش میکنند و مضمون آن هم به احقاق حق و عدم تغییر سرنوشت ازلی انسانها برمیگردد. این سریال به کارگردانی کیم دو هون و لی سونگ جونس ساخته میشود و بازیگرانی چون کیم سو هیون، هان گا این، جونگ وو، کیم مین سئو و کیم یو جونگ در آن نقش آفرینی میکنند.[1] امپراتور پدر میخواهد برای لی هون ولیعهد خود همسر انتخاب کند. او با 2 گزینه مصاحبه میکند؛ ولیعهد لی هون، عاشق دختری به نام یئون وو میشود که دوست خواهرش، شاهزاده است. وی از پدرش میخواهد که آنها را به ازدواج هم در آورد. یئون وو که دختری اشرافی زاده هست همسر ولیعهد میشود و همه از هوش و درایت او تعجب میکنند. ملکه مادر و دیگر وزیریون وخاندان یون که از انتخاب او برای همسری ولیعهد ناراضی هستند به بانو عضم ناکیونگ میگویند که رابا سم بکشدولی ناکیون به دوستش قول داده بود کهازواو محافظت کند او به یه اون ووسم را داد ولی بعد بزای پیمانی که به دوستش داده بود پاد زهری به او داد که همه فکر کنند او مرده و او را دفن کنند ولی چند ساعت بعد خودش او را از آنجا در آورد ولی او حافظش را از دست داده.
این سریال داستانی غیر واقعی و درباره ی امپراتوری چوسان است و تمام شخصیت های این سریال ساخته گیست.ملکه مادر برای محکم نگه داشتن جایگاه امپراتوری پسرش تلاش میکند برادر ناتنی امپراتور را به قتل برساند.وزیر یونگ مامور کشتن برادر امپراتور میشود و در شبی بردر را به قتل میرساند و«آری» یکی کار آموزان امارت ساچه اونگ و نامزد انتخابی جانشین بانو اعظم است،شاهد این قتل میشود.آری هنگامی که از دست محافظان وزیر یون فرار میکند از پرتگاه میوفتد و زخمی میشود .خاندان یون این قتل به گردن آری میاندازند و آری تخت تعقیب است آری در راه بر زمین می افتد و همسر مشاور هیو او را میبیند و سوار کجابه اش میکند و او را همراهی میکند.آری نجات پیدا میکند و از همسر مشاور هیو تشکر میکند همسر مشاور هیو که باردار است،آری مژده میدهد که فرزند او دختر است و همانند ماه زیباست.آری سوگند میخورد تا آخر عمر از فرزند وی محافظت کند.ماموران نظامی آری را دستگیر میکنند.ناکیونگ دوست صمیمی آری است.آری این راز را به ناکیونگ میگوید.آری وصیت میکند تا ناکیونگ از آن دختر محافظت کند.آری اعدام میشود.بالاخره دختر مشاور هیو به دنیا می آید.او نام یئون وو (به معنی نم نم باران) را برای دختر خود برمیگزیند.یئون وو بسیار زیبا و دارای هوش و ذکاوت بسیاری بود.13 سال میگذرد و برادر یئون وو «یئوم» دانشجوی ممتاز رشته ادبیات میشود.یئون وو به همراه مادرش برای جشن به قصر میروند.یئون وو هنگام ادای احترام به امپراتور تحت تاثیر پروانه ای قرار میگرد و آن را دنبال میکند .ولیعهد «لی هون »که با لباسی مخصوص هنگام بالا رفتن از دیوار بود یئون وو را میبیند.یئون وو که هویت ولیعهد را نمیداند خیال میکند که او دزد است نگهبانان قصر را صدا میکند ولی ولیعهد دست یئون وو را میگیرد پو فرار میکنند.ولیعهد اعتراف میکند برای دیدن یانگ میونگ(برادر ناتنی ولیعهد است که از همسر دیگر امپراتور است و از ولیعهد بزرگ تر است)از دیوار قصر بالا میرفت.یئون وو و ولیعهد با هم آشنا میشوند.ولیعهد برای آشکار کردن هویتش به یئون وو به او معمایی میدهد.یئون وو میفهمد و برای ولیعهد نامه عذر خواهی مینویسد.ولیعهد هنگامی که نامه را میگیرد تحت تاثیر زیبایی خط یئون وو و تزئین نامه وی میشود.ولیعهد که در همان نگاه اول به یئون وو علاقه مند شده بود با دیدن آن نامه علاقه اش به یئون وو بیشتر میشود و مشتاق ملاقات با یئون وو میشود.یئون وو از دیدن ولیعهد سرباز میزند ولی ولیعهد در جشنی به طور پنهانی با یئون وو ملاقات میکند و موضوع انتخاب همسر ولیعهد را به یئون وو میگوید. یانگ میونگ اجازه امپراتور را برای ازدواج با یئون وو میخواهد.ولیعهد نیز همین درخواست را دارد.خاندان یون سعی دارند دخترشان «بوگی یون»را به صیغه ولیعهد درآورند.ولی یئون وو به همسری ولیعهد درمی آید.ملکه مادر از بانوی اعظم ناکیونگ درخواست دارد که یئون وو را به قتل برساند.بانوی اعظم یئون وو را مسموم میکند.خواهر ولیعهد«مین هوآ» شاهد این قتل است.مین هوآ که به برادر یئون وو«یئوم» علاقه مند است،ملکه مادر به او وعده میدهد که اگر این راز را به کسی نگوید او را به همسری یئوم در می آورند.ولیعهد بسیار آزرده میشود و برای خوشحال کردن یئون وو پیش او میرود و یه گیره سر که نماد افسانه خورشید و ماه است به او هدیه می دهد.بانوی اعظم به مشاور هیو میگوید که اگر یئون وو پادزهر سمی بخورد بهبود میابد.مشاور هیو این پادزهر را به یئون وو میدهد و یئون وو در آغوش پدرش بیهوش میشود.همه خیال میکردند یئون وو دچار نفس تنگی شده و مرده است.یئون وو داخل تابوت گذاشته میشود و درون خاک دفنش میکنن.بانو ی اعظم قبر یئون وو را میکند و او را خارج میکند.«سئول» پیش خدمت سابق یئون وو این صحنه را مبیند.بانو ناکیونگ نزد ملکه مادر میرود و به بهانه نگهداری از یئون وو میگوید عذاب وجدان دارد و نیاز به استراحت دارد و از قصر خارج میشود.ناکیونگ به همراه سه دختر خوانده اش:یئون وو،سئول،جانشی، به شهر دیگری سفر میکند.یئون وو دچار فراموشی شده است.مین هو آ نیز با یئوم ازدواج میکند و مشاور هیو از عذاب وجدان میمیرد.بالاخره خواسته ملکه مادر برآورده شده و بوگی یون به همسری ولیعهد درآمد.ولی ولیعهد از خاندان یونو همسر دومش بوگی یون تنفر دارد و نسبت به او سرد است زیرا او را مقصر مرگ یئون وو میداند. 8سال میگذرد و امپراتور میمیرد و ولیعهد پادشاه میشود.بانو ناکیونگ طی 8 سال طب سنتی را به یئون وو می آموزد.امپراتور«همان لی هون ولیعهد سابق» بیمار است و بانو ناکیونگ به دلیل مهارت در طب به دستور ملکه مادر به قصر می آید ولی ناکیونگ از دیدن ملکه مادر سرباز میزند. امپراتور با سفارش زیاد ملکه مادر به سفر میرود.امپراتور آگاه است که ملکه مادر این کار را برای اجرا کردن نقشه هایش کرده است.